محل تبلیغات شما



تأثیر قرآن بر حقوق

آیا قرآن در حقوق موضوعه ایران تأثیری داشته یا نه؟

این تردید از این امر نشأت می گیرد که؛ طبق اصل 4 قانون اساسی کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، ی، و غیره. اینها باید براساس موازین اسلامی باشد. بنابراین از یک طرف، قرآن در فقه امامیه نفوذ نموده و از سوی دیگر در تدوین مقررات حقوقی، فقه امامیه مورد توجه بوده و هست . این امر به منزله نفوذ قرآن در حقوق موضوعه ایران می باشد. کم نیستند موادی از قانون مدنی که یا مستقیماً ترجمه آیاتی از قرآن می باشند یا برگرفته از آیات    می باشند.

به عنوان مثال مقررات ارث قانون مدنی را در سوره نساء می توان دید (آیات 12 و 176 سوره نساء). یا اصل وصیت را می توان در قرآن در آیه 12 سوره نساء یافت و مواد قانون مدنی را در شرح وصیت در سایه روایات و متون فقهی تشریح نمود. بنابراین قرآن در کنار فقه امامیه ، تأثیرات زیادی بر حقوق موضوعه داشته است.

با این وجود این به این معنا نیست که همه حقوق موضوعه ایران از قرآن و فقه امامیه نشأت گرفته است. نظم جامعه گاه اقتضا می کند که، قوانینی وضع شود که در مواردی ریشه آنها به وضوح در مذهب و فقه آشکار نیست.

گاه جمع این مواد در کنار هم مسأله خاصی ایجاد نمی کند اما مطلبی که در حقوق ایران وجود دارد این است که، اصل 4 قانون اساسی منبع وضع قواعد را حقوق اسلامی می داند و در این صورت یافتن مبنای همه قواعد در فقه و قرآن گاه دشوار است. همچنین اصل 167 قانون اساسی نیز تفسیر و رفع نقص را با منابع و فتاوای معتبر اسلامی امکان پذیر می داند، در حالی که تفسیر یک قانونی که مثلاً از فرانسه گرفته شده با یک منبع فقهی حداقل برای یک قاضی امر مشکل است.

ارتباط فقه و قرآن با حقوق

 قواعد مذهب گاه بشارت بخش و گاه بیم دهنده بود و به عبارتی مبشراً و نذیراً» است. به همین جهت حتی اگر در قالب مقررات خشک حقوقی نیز تنظیم نگردد؛ بشر از روی اراده و احساس قلبی آنها را به موقع اجرا می گذارد. حتی اگر مذهبی غیرآسمانی در جامعه وجود داشته باشد، این حسن را دارد که افراد را کنترل می کند. نمونه آن مذهب پگو» در هندوستان می باشد که آسمانی نبوده اما وسیله کنترل خوبی به شمار می رفته است.

از این مطلب می توان نتیجه گرفت که هرچه مقررات حقوقی یک کشور با مذهب و اعتقادات قلبی سازگارتر باشد، از نظر روانی به نفع دولت هاست: اولاً؛ دولت مجبور نیست برای وادار ساختن مردم به اجرای قواعد هزینه ای صرف کند؛ چرا که، مردم خود به خود عمل می کنند. ثانیاً؛ قوه قضائیه کمتر با قانون شکنان مواجه می شود. بی جهت نیست که در عمل گاه قوانین رنگ و بوی مذهبی به خود گرفته اند گواه این مدعا که در طول قرنها مردم ایران در تقسیم ترکه همواره به کتاب و سنت عمل می نموده اند و از نظر روانی در مواردی که به مقررات مذهبی عمل شده احساس مغبون شدن نداشته اند.

از سوی دیگر دین نیز صرفاً محدود به جبنه باطنی و روحی انسان نیست و اصول خاصی برای زندگی دنیوی در ادیان وجود دارد. نگاهی به قرآن، تورات یا انجیل نشان می دهد که این متون مقدس محدود به علم دین نیستند. سراسر این کتب پر است از، قوانینی که با مسائل اجتماعی و حقوقی سروکار دارند. مانند؛ مقررات خانواده، مالکیت، ارث، تعهدات و. بنابراین با ارتباط حقوق و دین در طول تاریخ، خواه در ایران خواه کشورهای دیگر، مانند؛ فرانسه عملاً فقه نیز به عنوان یکی از علوم دینی با حقوق در ارتباط بوده و هست .   با توجه به اینکه قرآن همواره مورد عنایت فقها در استنباط احکام بوده است ، می توان به این امر دست یافت که، قرآن نیز نقش زیادی در تدوین مقررات حقوقی داشته است.

گذشته از این امر که ، حقوق قرنها ارتباط خود را با مبانی دینی حفظ نموده است. حتی پس از انقلاب مشروطه نیز ارتباط دین و حقوق به همین صورت باقی ماند. اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطه مقرر می داشت: مذهب رسمی ایران اسلام و طریقه حقه جعفریه اثنی عشر است.». و در اصل دوم در خصوص وضع قوانین در مجلس و ارتباط آن با فقه درج شده بود: باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد مقدسه اسلام و قوانین حضرت خیرالانام (علیه السلام) نداشته باشد، بنابراین در هیچ دوره ای وضع قانون بی تأثر از قرآن و فقه امامیه نبوده و نیست. بعد از انقلاب سال 1357 در تعارض اسلام گرایی و تجدد خواهی، اصل 4 قانون اساسی دوباره حقوق اسلامی را در عرصه وضع قانون دخیل دانسته است. اصل مزبور مقرر می دارد: کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزائی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، ی و در اینها باید براساس موازین اسلامی باشد. این اصل بر اطلاق یا عموم همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است و تشخیص این امر به عهده فقهای شورای نگهبان است».

بحث در مورد ارتباط حقوق و قرآن بسیار گسترده تر از این مجمل می باشد، اما به قدر ضرورت به ارتباط حقوق و قرآن اشاره کردیم تا مخاطبین قدری با این امر آشنا شده باشند.

محقق :پریسا علیزاده

 


در قانون مجازات اسلامی مجازات ها به چهار دسته ی حدود، قصاص، دیات و تعزیرات تقسیم می شوند.

12 مجازات حدی در قانون مذکور وجود دارد، که برگرفته از فقه و آیات و روایات می باشد. از جمله دو جرم محاربه و افساد فی الارض که در آیه 35 سوره مائده مورد اشاره قرار گرفته است. این که این دو عنوان مجزا هستند یا این که هر دو به یک معنا هستند، مورد اختلاف است و موضوع بحث ما نیز نیست.

 اما آن چه که بدان خواهیم پرداخت چگونگی تحقق افساد فی الارض به عنوان یک جرم حدی در فضای مجازیست.

قانون مجازات اسلامی مصوب 1392در ماده 286 بیان        می دارد:          

هرکس به طور گسترده، مرتکب جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد، جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور، نشر اکاذیب، اخلال در نظام اقتصادی کشور، احراق و تخریب، پخش مواد سمی و می و خطرناک یا دایر کردن مراکز فساد و فحشا یا معاونت در آنها گردد به گونه ای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی، یا سبب اشاعه فساد یا فحشا در حد وسیع گردد مفسد فی الارض محسوب و به اعدام محکوم می گردد»

همانطور که از ماده فوق مشخص است، جرم افساد فی الارض دایره شمول زیادی دارد و با گسترش فضای مجازی و شخصیت غیر واقعی افراد، چه بسا بسیاری از آنها بدون آگاهی نسبت به این جرم و فعل ارتکابی خود، اقدام به فعالیت‌هایی می‌کنند که گاها صدمات جبران ناپذیری به جامعه و خودشان خواهند زد.

برخی از کاربران فضای مجازی، من جمله اینستاگرام، تلگرام و.  که اصطلاحا به آنها شاخ مجازی» می‌گویند،  فعالیت‌هایی از قبیل رواج فساد، تشویق جوانان به اباحه گری، توهین به مقدسات، توهین به حجاب، بی بند و باری، تبلیغ سایت‌های قمار بازی، رواج مصرف مشروبات الکلی و مواد روان گردان، فساد جنسی و نشر اکاذیب و.  را در صفحه خودشان قرار می‌دهند.

با توجه به دنبال کننده‌های بسیار زیاد آن‌ها که گاهی از اوقات به چند صد هزار نفر می‌رسند، بستر گسترده‌ای را برای اشاعه فساد فراهم آورده‌اند، اما از طرفی به علت شهرت یا بعضاً محبوبیت، برخورد مناسب با آن‌ها برای دستگاه‌های مربوطه با مشکل روبرو می‌شود.

در برخی موارد دیگر با گروه‌های سازمان یافته‌ای مواجه هستیم که تشکیل صفحات مجازی و فعالیت‌های فوق الذکر را با قصد اشاعه فساد و ترویج ضد ارزش های جامعه در محوریت برنامه خود قرار داده‌اند در برخی موارد هم ممکن است با قربانیانی مواجه شویم، که به علل مختلف اجتماعی، فرهنگی، روانی و.  شروع به فعالیت‌هایی می‌کنند که هیچ اگاهی نسبت به عمل مجرمانه خود ندارد، برای مثال: خبری که چندی پیش کاربران فضای مجازی را به خود درگیر کرده بود، دستگیری فاطمه خویشوند معروف به (سحر تبر) به اتهام معاونت در افساد فی الارض بود، که یقینا تا اتمام تحقیقات پرونده و نشر جزئیات آن نمی توان درباره آن اظهار نظر کرد، اما آن چه که از صفحه و صحبت های وی در فضای مجازی قابل برداشت است این است که ارتکاب اعمالی که علنا جنبه مجرمانه دارد مثل کشف حجاب و صحبت ها و حرکاتی که زشت و نامناسب است.

ضرورت برخورد با وی را بیش از پیش آشکار می کند. تشویق به فساد از طریق تشویق جوانان به اباحه گری از جمله عناوین اتهامی نامبرده می‌باشد اینکه این عنوان تا چه حد مفید معنای معاونت در افساد فی الارض می‌باشد، مقوله ایست قابل فکر و بحث تخصصی که چندان در این مقاله نمی گنجد. منتهای مراتب اگر بخواهیم قدری با دقت به مموضوع بنگریم، این دو عنوان اتهامی با یکدیگر قابل انطباق نمی‌باشند زیرا برای اینکه معاونت در جرمی محقق شود باید، مخاطب مشخص وجود داشته باشد که عمل معاون بر روی او مؤثر واقع شود و این مباشر با همکاری و وحدت قصد با مباشر مرتکب جرم شود در حالی که خانم خویشوند بر مبنای ظاهر تمام دنبال کنندگان خود را تشویق  به اباحه گری می کرد نه یک یا چند دنبال کننده خاص را.

بنابراین فرض معاونت در جرم در اینجا منتفی است و اگر این عمل دارای عنوان خاص مثل تشویق به فساد و فحشا باشد باید تحت این عنوان متهم را محاکمه و محکوم نمود، اما عنوان اتهام ایشان معاونت در افساد فی الارض است و قاعدتا بر مبنای محتوا و اعمال ایشان این عنوان برای نام برده در نظر گرفته شده است، امری که در حال حاضر برای ما مکتوم است و نیاز به اطلاعات بیشتری در این حوزه هست تا بتوان به صورت بهتری اتهام نام برده را مورد قضاوت قرار داد. پرونده نام برده از زوایای دیگری نیز قابل بررسی است که جهت پرهیز از اطاله کلام از آن پرهیز می‌شود.

 به هر حال غرض از این نوشته آشنایی با مفهوم افساد فی الارض و مطرح کردن اتهام خانم فاطمه خویشوند بود، که انشاءالله با تدبیر دستگاه قضا بهترین تصمیم در این خصوص گرفته شود.

 محقق: مریم علیزاده

 

 


موهای جو گندمیم رو توی آینه ایجاد شده روی صفحه ی سیاه مانیتور مرتب میکنم. موهایی که از همون مرد بهم ارث رسیده بود از آرش رضایی؛پدرم. Space. Ctrl N .        Space
همه به من میگن تو یه آدمی؛بی هیچ احساسی .حق هم دارن اخه اونا قصه ی منو نمیدونن.          
گاهی مثل الان فکر میکنم چی میشد اگر عمو صابر سر نمیرسید من و مامانو نجات نمیداد؟ کجا بودم الان؟ لابد بین یه مشت معتاد مفنگی داشتم مواد تزریق میکردم ؟ شایدم یه الکلی و یه مست دائم الخمر بودم؟ یا نه، شاید مثل پدرم سر میز قمار دارایی مردم رو میبردم و به خاک سیاه می شوندمشون.                                
از ذهنم پاک نمیشه . اون روزی که مامان توی اتاق عمل خواهر 8 ماهم رو از دست میداد من توی پرت ترین نقطه ی بیمارستان بودم تا کسی صدامو نشنوه و از شوک و ترس مثل دخترا ممتد جیغ میکشیدم. اهمیتی به طعم خون ته حلقم نمیدادم و گوشهام رو گرفته بودم و سرم رو تا حد متلاشی شدن فشار میدادم ، تا جلوی اشکام رو بگیرم اما مگه میشه رعد و برق بزنه و بارون نباره.                                                                                                    

چی بودم مگه؟ یه پسر بچه ی احمق ۱۰ ساله که مادر حامله ی هشت ماهشو غرق به خون و باباشو از لوستر مسی لاله ای که مادرش عاشقش بود حلق اویز دیده بود . اما ؛ تو همون بیمارستان بود که عمو صابر که عموی مادرم بود افسر پرونده ی پدرم شد. وقتی پیدام کرد؛ آرومم کرد و فرشته ای شد که هیولای وحشی درون منو اهلی کرد. لطف خدا بود که که عمو صابر ازمون حمایت کرد و نجاتمون داد ؛ یا نه، شایدم حس ترحمی بود که نسبت به منی که از حمل این جنازه ی هشیار خسته شده بودم پیدا کرده بود.
من و مامان رو برد پیش روان پزشک. نمیدونم دکتر چی به مامان برای درمان گفت اما به من گفت:(راه حل تو فقط یه چیزه،پونز‌‌.) هر وقت حس کردی مشکلی اذیتت میکنه بهش از ۱۰ نمره بده به اندازه ی ارزشش پونز تو دیوار اتاقت فرو کن و برو به جنگ اون مشکل. چند سال بعد وقت چشمت به تعدا پونز های روی اون دیوار میوفته میفهمی تو چه قهرمانی بودی که با این تعداد مشکل جنگیدی.          
درسته که ۲ سال طول کشید تا حرفای دکتر و عمو صابر که بهم میگفت هر درد و غمی داری به خودم بگو کمکم کنه حال و روزم بهتر بشه اما من بچه ای بودم که با اولین تبسم زندگیش؛پیر شده بود.               
اوایل اون ۲ سال هر روز پونز روی دیوار اتاق میخورد ولی یواش یواش مشکلات کم و کمتر شد و به جایی رسید که دیگه هفتگی هم نیاز به پونز نبود.                           

۱۷ سالم بود که عمو صابر ، ابر قهرمان زندگی من؛ کمکم کرد برای ازمون های افسری اماده بشم . میخواستم هیچ بچه ای دیگه مثل من شیرین ترین سالهای زندگیش رو جسدی نباشه در نقش نفس کشیدن. منم نتیجه ی زحمت هاشو دادم و با قبولیم افتخار عمو و مادر زجر کشیده ام شدم .تازه دانشجو شده بودم که عمو درگیر یه پرونده ی سری و خطرناک شده بود.                   

وقتی عمو میخواست بره ، به پاش افتاده بودم. التماسش کردم که عمو نرو؛ اگر بری من باز بی پناه میشم. ولی مثل همیشه مهربون اما با جدیت نگاهم کرد و گفت : (من‌یه نفرم اگر نرم جون میلیون ها نفر توی خطر میوفته.)بعد هم پیشونی منو بوسید ،وصیت نامه اش رو به دستم داد و سفارش کرد مراقب خودم و مامان باشم و رفت.                           
عمو رفت و طرح انگشتاش روی دیوارا، درا، گلا،کتابا.طرح انگشتای عمو صابر رو تموم من ده ساله ی بی پناه جاودانه شد.             
یک سالی بود که عمو رفته بود ماموریت پی اون باند و دلتنگی های من روی دیوار اتاق پونز میشدند.
یه روز تو همون روزا از همکارای عمو صابر اومد و خبر انفجار محموله سرنگ های آلوده به ایدز و انهدام اون باند رو بهم داد.                       
بین حرفاش دویدم وگفتم :(گور بابای محموله و باند؛عمو صابر کو؟)                 
سرگرد هیچی نگفت و فقط اشک ریخت و من برای بار دوم یتیم شدم.دومین بار کسی رو که بهش حس عمیقی داشتم رو از دست دادم؛اولی حس نفرت ولی دومی عشق و احترام                                   
۸ سال میگذره ولی هر روز ؛ هر ساعت: هر دقیقه ،غم روی دلم رو اندازه میزنم و هر بار بالا تر از ۱۰ میشه ومن موندم و اتاقی که دیوارهاش با پونز کاغذ دیواری شده.          
Ctrl s رو فشار میدم .صفحه ی word رو میبندم. زل میزنم به عکس عمو صابر روی بک گراند لپ تاپ.    دیگه نیستش که بهش دردامو بگم و بهش بگم عمو صابر درد نبودنت داره منو میکشه .

باز اموزه های دکتر توی سرم میپیچه . لپ تاپ رو میبندم . با جعبه ی پونز از چهارپایه بالامیرم و سقف رو هم کاغذ دیواری پونزی میکنم.

نویشنده: فاطمه محمدی

 


سرکارخانم زهره رجبی، متولد سال 1355 در شهرستان دلیجان میباشند،و در حال حاضر حافظ کل قرآن و مربی برجسته حفظ در شهرستان دلیجان هستند، ازسال1389 تدریس را آغاز کردند، و شاگردان بسیاری را در راه روشن قرآن و سیرت اهل بیت پرورش داده اند.

در ذیل؛ گفت و گویی کوتاه با ایشان را خواهید دید:

بفرمایید چطور با قرآن آشنا شدید و چی شد که تصمیم به حفظ قرآن گرفتید؟

آشنایی من با قرآن کریم برمی گردد به دوران کودکی، آن زمانی که مادرم با احترام قرآن را دربالای طاقچه خانه نگهداری می کرد و حدود ده سال پیش، بنده از اینکه در سطح شهر کلاس حفظ قرآن دایر است، اطلاعی نداشتم. از طریق یکی از دوستانم با حفظ قرآن اشنا شدم. شاید اولین باری که رفتم، که به عمق کار فکر نکرده بودم  ولی در همان جلسه اول که وارد کلاس شدم و استاد با من صحبت کردند و صمیمیت کلاس را که دیدم جذب این کار شدم. البته همه عنایت خدا و اهل بیت است، که من به این راه رفتم و هنوزم خدا را شاکرم که در این مسیر نورانی هستم.

حفظ قرآن کار سختی است؟

هرکاری زحمت دارد، ولی اگر در کنار یک استاد خبره که خودش این راه رفته است و با اخلاص وبا تجربه است  شروع کنی و نظم را سرلوحه کارت قرار بدهی حتما موفق می شوی. البته تلاش مستمر وصبر و حوصله باعث می‌شود زودتر به نتیجه مطلوب برسی. قرآن باید در قلب انسان حفظ شود، چه بسا که در ذهن چیزهای زیادی ثبت می‌شود.

چه مدت طول کشید تا حافظ کل قرآن شدید؟

چهارسال ونیم طول کشید تا حافظ قرآن شدم. انشاءالله به درجه فهم و هضم قرآن هم برسم.

بنظر شما مهم ترین و تاثیر گذار ترین آیه حقوقی قرآن کدام است؟

همه آیات تاثیر گذار هستند، اگر ما بصیرت داشته باشیم.

 همانطور که امیر المومنین می فرمایند: آگاه باشید خیری نیست در قرآن خواندنی که تدبر در آن نباشد. (اصول کافی، جلد 1،صفحه 36)

حدود 500 آیه قرآن بارحقوقی دارند، که به آیات الاحکام معروفند.

 چقدر با این آیات آشنایی دارید؟

من تعدادی از آیات حقوقی که به خاطرم هست را بیان می کنم:

 1-دادن ارث و تعیین ارث برای افراد در شرایط متفاوت، سوره نساء ایات 11،12،176

2- وفا کردن به قرارداد ها، سوره مائده آیه 1

3-حقوق زن و پسندیده رفتار کردن ، سوره نساء آیه 19 و

و آیات دیگر که به عینه میشود دید خداوند در همه زمینه ها حق و حقوق فرد و جامعه را در نظر گرفته است. البته آیات قرآن بیشتر به صورت کلی بیان شده و برای درک بیشتر باید سراغ روایات هم بریم، مخصوصا مسائل حوقی که خیلی ظریف هستند.

در بین آیات حقوقی کدام آیه را بیشتر دوست دارید یا بنظر میتواند آیه مهم تری باشد؟

خداوند قرآن را صفا و رحمت برای مؤمنین معرفی میکند. شفا به معنای پاک سازی است یعنی روح انسان از انواع بیماری‌های فکری و اخلاقی توسط قرآن پاک سازی می‌شود. کسی که روحش پاک شود، اخلاق الهی و فضایل انسانی در وجودش جوانه می‌زند و با وصل شدن به قرآن به انسان کامل نزدیک می‌شود و قرآن که آخرین کتاب آسمانی است. قطع به یقین در هیچ مورد کم و کاستی ندارد.

اگر خاطره ای در زمینه ی حفظ قرآن دارید، بفرمایید.

بهترین خاطره من در دوران حفظ این است که، سوره محمد (ص) را در سفر مکه حفظ کردم. زمانی که برای نماز به مسجد النبی می رفتم، کم کم این سوره مبارک را حفظ میکردم. اون روزها دقیقا حفظم به این سوره مبارک رسیده بود.

در پایان اگر نکته خاصی مد نظر شماست، بفرمایید.

در آخر برای شما دانشجویان عزیز آرزوی توفیق روز افزون و سلامتی و نشاط را از خداوند متعال خواستارم. یاحق  

مصاحبه گیرنده: مریم علیزاده

 


آیه 275 سوره ی مبارکه بقره:

الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ  ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

هنگامی که ربا خواری به طور گسترده مردم مکه و مدینه را فرا گرفته بود، خداوند با نزول آیات 278و279 سوره بقره دستور داد وام های ربوی در هر مرحله ای که هست متوقف گردد و در آیات مذکور خداوند می فرماید:

 اگر از فرمان خدا اطاعت نکنید، خدا و پیامبرش به شما اعلام جنگ می کند و چنین تعبیر تندی در هیچ آیه ای از آیات قرآن کریم درباره هیچ گناهی از گناهان وارد نشده است.

در شأن نزول آیات بالا چنین آمده است که:  شخصی به نام خالد ابن ولید خدمت پیامبر رسید و گفت: پدرم با طایفه ثقیف معاملات  ربوی داشت و مطالباتش را وصول نکرده بود و از دنیا رفت. او وصیت کرده است مبلغی از سود اموالش را که هنوز پرداخت نشده است تحویل بگیرم، آیا این عمل جایز است؟ که آیات فوق نازل شد و مردم را از گرفتن باقیمانده ربا که در دست مردم است نهی کرد.

رباچیست؟

ربا اصطلاحی است به معنی گرفتن یک مال در عوض پرداخت مالی از همان جنس، به طوری‌ که میزان یکی زیادتر از دیگری باشد.

 قانونگذار در تعریف جرم ربا خواری که به موجب ماده 595 قانون مجازات اسلامی عنوان می‌گردد:

هر نوع توافق بین دویا چند نفر تحت هر قراردادی، از قبیل بیع، صلح، و امثال آن که جنسی را با شرط اضافه با همان جنس مکیل و موزون معامله نماید، یا زائد بر مبلغ پرداختی دریافت نماید، ربا محسوب  می‌گردد و جرم شناخته می‌شود».

با عنایت به ماده فوق در واقع ربا به معامله ای گفته می‌شود:  که طرفین با ایجاد قراردادی توافق می‌کنند که شخصی بابت پولی که به دیگری قرض می‌دهد، در سر رسید مشخص، علاوه بر عقد قرض مبلغ اصلی مورد قرض، سود اضافه‌ای از طرف دیگر قرارداد دریافت کند، در معامله ربوی دو شخص ربا دهنده (کسی که در ازای گرفتن مبلغی سود اضافه پرداخت می کند) و ربا گیرنده ( کسی که مبلغ قرض را می دهد و سود اضافه دریافت می کند) وجود دارد که به موجب قانون هر دو شخص مجرم و قابل مجازات می‌باشند.

انواع ربا:

الف)ربای قرضی:

ربایی است که فرد برای تأمین نیاز مالی جهت امور مصرفی یا سرمایه گذاری تقاضای قرض می‌کند و در ضمن عقد قرض متعهد می‌شود، آنچه را که می‌گیرد همراه با زیادی برگرداند. به عنوان مثال: شخص از دیگری مبلغی اضافی به عنوان سود به طرف مقابل پرداخت کند.

ب)ربای معاملی:

هر گونه زیادی در معامله دو شی همجنس و یا معامله ای که محتمل بر زیادی یکی از عوضین معامله باشد و ممکن است در معامله نقد و نسیه محقق شود.

 مثلا شخصی پنجاه کیلو گندم از شخص بگیرد و توافق بر این گردد که طرف مقابل شصت کیلو گندم به وی بدهد.

شرایط تحقق ربا:

الف)توافق و تراضی طرفین:

 بدین توضیح که بلافاصله و همزمان با انعقاد قرارداد، طرفین صریحا یا ضمنا با هم توافق کنند: که سود اضافه ای به مبلغ اصلی قرض تعلق گیرد، که این مقدار مشخص و در سر رسید معین می‌باشد. لذا در صورتی که اگر مقرض( کسی که مبلغی را قرض می‌گیرد) به صورت کاملا اختیاری و آزادانه مبلغ اضافه ای را به مقرض ( کسی که به دیگری چیزی را قرض می دهد پرداخت کند) چنین عملی ربا ترقی نمی‌شود.

ب)شرط مازاد:

 وجود این شرط برای تحقق ربا ضروری است و معنای آن دریافت سود اضافه در مدت معین نسبت به مال قرضی است.

ج)قبض و اقباض سود اضافی:

که به معنی دادن و گرفتن سود اضافی می باشد، در غیر این صورت حتی با پرداخت ربا دهنده، در صورتی که به قبض ربا گیرنده نرسد، حتی در صورت توافق در شرط اضافه در معامله ربوی، ربا محقق نمی شود.

اهمیت این شرط تا بدان جاست که، صرف دریافت سند پرداخت وجه مازاد مانند دریافت چک و سفته بدون اخذ و قبض وجه یا مال مورد نظر ربا تحقق پیدا نمی کند.

در همین راستا اداره حقوقی قوه قضاییه در نظریه می شماره 48/7 مورخ 21/5/1382 بیان داشته:  با توجه به تعریف ربا در فقه و قانون تا زمانی که وجه اضافی دریافت نشود، ربا محقق نمی‌گردد و هم چنین صرف دریافت سند پرداخت وجه مازاد؛ مانند چک یا سفته یا حواله بدون اخذ مبلغ یا مال موضوع آن را ربا دانست؛ زیرا تا زمانی که موضوع چک یا سفته یا مال موضوع حواله اخذ نشده مال یا وجه اضافه دریافت نگردیده تا مبلغ پرداختی مازاد را ربا محسوب نماییم و عمل مرتکب در چنین مواردی حداکثر شروع به جرم ربا محسوب می‌گردد.

مجازات ربا خواری:

به موجب ماده 595 قانون مجازات اسلامی؛ .مرتکبین اعم از ربا دهنده، ربا گیرنده و واسطه بین آنها .

علاوه بر رد مال اضافه به صاحبش، به شش ماه تا سه سال حبس تعزیری و تا 74 ضربه شلاق تعزیری و نیز جزای نقدی معادل مال مورد ربا محکوم می گردند؛ اما نکته قابل توجه اینکه حسب تبصره دو ماده 595؛ هرگاه ثابت شود ربا دهنده در مقام پرداخت وجه یا مال اضافی مضطر بوده است، از مجازات مذکور در ماده فوق معاف خواهد شد و اضطرار در صورتی محقق می‌شود که: اولا: خطر شدیدی موجود باشد، یعنی جان یا مال و دارایی ربا دهنده یا یکی از افراد تحت تکلفش در معرض خطر و نابودی قرار گرفته باشد، ثانیا: ربا دهنده عمدا مبادرت به ایجاد چنین وضعی نکرده باشد، ثالثا: توصل به عملیات ربوی تنها راه حل ممکن باشد، رابعا:ربا دهنده به مقدار ضرورت اکتفا کند، یعنی به میزانی که بتواند از وضعیت غیر قابل تحمل نجات یابد.

استثنایات معامله ربوی به حکم و اجازه شرع و قانون در مورد اشخاص زیر محقق نیست:

1-معامله ربوی بین پدر و فررزند

2-معامله ربوی بین زن و شوهر

3-معامله ربوی بین کافر و مسلمان به شرط آنکه مسلمان از غیر مسلمان ربا دریافت کند.

لذا به موجب تبصره سه ماده 595 قانون مجازات اسلامی ؛ چنانچه ربا اعم از قرضی و معاملی بین پدر و فرزند یا زن و شوهر یا کافر یا مسلمان منعقد شده باشد، از شمول مقررات این ماده خارج است و معاملات ربوی اشخاص مذکور، به حکم قانون یکی از علل موجه جرم محسوب و عمل ارتکابی فاقد وصف مجرمانه می‌باشد.

در پایان مسئله‌ی ربا خواری به عنوان یک عمل ناپسند اجتماعی، اقتصادی که مبتلا به تمام جوامع بوده باید مورد توجه و مقابله قرا گیرد.

محقق: زهرا نظری


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

طعم ملس زندگی کتابخانه عمومی اندیشه شهرستان شـــادگـان